5 - قتل نفس زکیه
5 - قتل نفس زکیه
جانی فدای قدوم آقا
پنجمین و آخرین نشانه از نشانههاى حتمى، قتل نفسزکیه است. نفسزکیه به معناى انسان بىگناه است. در احادیث و آیات، از چهار نفر به عنوان نفسزکیه یاد شده است.
- نفس زکیه معاصر حضرت خضر علیه السلام، او نوجوانى بود که با همسالان خود مشغول بازى بود، حضرت خضر علیه السلام او را کشت. حضرت موسى به او گفت: «اَقَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیرِ نَفْسٍ»؛ آیا شخص بىگناهى را کشتى که کسى را نکشته بود.(175)
- نفس زکیه معاصر امام صادق علیه السلام که در مقابل منصور دوانیقى قیام کرد و با همه طرفدارانش کشته شد. او محمد پسر عبداللَّه محض، نوه امام حسن مجتبىعلیه السلام بود و از مدعیان مهدویت به شمار مىرفت.(176) پیروان او حدیث معروف اِسْمُهُ اِسْمى را براى انطباق با او تحریف کرده و جمله: اِسمُ اَبیهِ اِسمُ اَبى را بر آن افزودند. احمد حنبل این حدیث را با سه طریق در مسند خود نقل کرده که هر سه با جمله: یُواطِىءُ اِسْمُهُ اِسْمى ختم شده. یعنى مهدى همنام من است.(177) طبرانى آن را با 14 طریق از پیامبراکرم روایت کرده که به همان جمله ختم شده است.(178) ولى پیروان نفسزکیه جمله اِسْمُ اَبیهِ اِسمُ اَبى را بر آن افزودند. یعنى نام پدرش نام پدر من است!!(179)
نفسزکیه موعود، دقیقاً سه ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام جهانى، روز 25 ذیحجة الحرام در میان رکن و مقام به شهادت مىرسد.
نفسزکیه از کودکى زبانش مىگرفت(180) و لذا حدیثى جعل کرده به ابوهریره نسبت دادند که: مهدى نامش محمدبن عبداللَّه است و در زبانش عیبى هست!!(181) بعد از نفسزکیه منصور نیز از همین حیله استفاده کرد، پسرش را محمد نام نهاد و به مهدى ملقب ساخت و چون نام منصور عبداللَّه بود، او نیز مشمول این حدیث مجعول شد و به مهدى عباسى شناخته شد. و براى تثبیت آن، حدیث دیگرى جعل کرد و به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نسبت داد که مهدى از فرزندان عمویم عباس مىباشد!! این حدیث مجعول را فقط محمدبن ولید نقل کرده که کارش جعل حدیث بود.(182) پیروان نفسزکیه، احادیث نفسزکیه موعود را نیز به او تفسیر کردند و به این وسیله او را در تاریخ به عنوان نفسزکیه مشهور کردند.
- نفسزکیه دیگرى در احادیث آمده که در آستانه ظهور در نجف اشرف به شهادت مىرسد. امیرمؤمنان علیه السلام در خطبهاى که به خطبه المخزون معروف شده، در میان نشانههاى ظهور مىفرماید: وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّة بِظَهْرِ الکوفَة فی سَبعین؛ و کشته شدن نفسزکیه (انسان بىگناهى) در پشت کوفه (نجف) با 70 تن.(183) شیخ مفید نیز به هنگام شمارش نشانههاى ظهور، از کشته شدن نفسزکیه با 70 تن از صالحان در پشت کوفه سخن گفته است.(184)
اما هیچکدام از این سه مورد ربطى به نفسزکیه موعود ندارد.
-
نفس زکیه از نشانههاى حتمى:
آخرین نشانه از نشانههاى حتمى در آستانه قیام جهانى حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - قتل نفسزکیه است که در مسجد الحرام، در میان رکن و مقام به هنگام قرائت پیام امام به شهادت مىرسد.
نفسزکیه معاصر حضرت خضر حدود 5000 سال پیش از تولد امام عصر کشته شده. نفسزکیه معاصر امام صادقعلیه السلام نیز حدود 110 سال قبل از تولد آن حضرت کشته شده. نفسزکیهاى که در نجف اشرف کشته مىشود، در آستانه ظهور مىباشد. ولى نفسزکیه موعود، دقیقاً سه ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام جهانى، روز 25 ذیحجة الحرام در میان رکن و مقام به شهادت مىرسد. لذا امیر مؤمنان علیه السلام در خطبه المخزون هر دو را در کنار یکدیگر بیان مىکند: وَ قَتلُ النَّفس الزَّکیَّة بِظَهْرِ الکُوفَة فی سَبعین، وَ الْمَذْبوحُ بَینَ الرُّکن وَالمَقام؛ از نشانههاى ظهور کشته شدن نفس زکیهاى است در پشت کوفه با 70 تن، و آنکه کشته مىشود در میان رکن و مقام.(185)
قتل نفسزکیه و خسف بیدا، از علامات ظهور به معناى اخص کلمه نمىباشند، بلکه علامت خروج و قیام جهانى آن حضرت مىباشند
شیخ مفید نیز به پیروى از کلام امیر مؤمنان علیه السلام این دو نشانه را کنار هم یاد کرده است.(186)
کشته شدن نفس زکیه در میان رکن و مقام از نشانههاى حتمى است. در این رابطه چندین حدیث با سند صحیح در بخش آغازین این نوشتار ذکر نمودیم و اینک حدیث دیگرى مىآوریم که آن را شیخ مفید از طریق فضلبن شاذان از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: وَ قَتلُ النَّفس الزَّکیة مِنَ المحْتوم؛ قتل نفس زکیه از نشانههاى حتمى است.(187) این حدیث به همین تعبیر از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است.(188)
نفسزکیه نامش محمد است. امام صادقعلیه السلام در ضمن یک حدیث طولانى مىفرماید: وَ قَتْلُ غُلامٍ مِن آلِ مُحمَّد صلى الله علیه و آله و سلم بَینَ الرُّکنِ وَ المَقام، اِسْمُهُ مُحمدبن مُحمد، وَ لَقَبُهُ النَّفسُ الزَّکیَّة؛ قتل جوانى از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم در میان رکن و مقام که نامش محمد فرزند محمد، و لقبش: نفسزکیه مىباشد.(189)
این حدیث را فضلبن شاذان فقط با دو واسطه نقل کرده که هر دو در حد اعلاى وثاقت مىباشند.(190)
در این حدیث که از نظر سندى در اوج صحت است، نام پدرش محمد آمده، ولى در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السلام حسن آمده است.(191)
نفسزکیه از تبار امام حسینعلیه السلام است. امام باقرعلیه السلام در ضمن یک حدیث طولانى مىفرماید: اگر هر چیزى بر شما مشتبه شود؛ هرگز پیمان پیامبر، پرچم پیامبر، سلاح پیامبر، و نفسزکیهاى که از نسل امام حسینعلیه السلام است، بر شما مشتبه نمىشود.(192)
پس آنچه ابو الفرج نقل کرده که نفسزکیه از اولاد امام حسن مجتبىعلیه السلام است، از سوى پیروان نفسزکیه (محمدبنعبداللَّهبنحسن) جعل شده است.
حضرت مهدى دقیقاً 15 روز بعد از قتل نفسزکیه قیام جهانى خود را آغاز مىکند. امام باقرعلیه السلام در این رابطه مىفرماید: لَیْسَ بَینَ قِیامِ القائِم وَ قَتلِ النَّفسِ الزَّکیةِ أَکثَر مِن خَمسةَ عَشْرَ لَیلَة؛ در بین قتل نفسزکیه و قیام قائم(193) جز 15 شب فاصلهاى نخواهد بود.(194)
نفس زکیه بىگناه است. امیرمؤمنانعلیه السلام در این رابطه مىفرماید: ریختن خون حرام، در روز حرام، در شهر حرام، از تیرهاى از قریش. سوگند به خدایى که دانه را شکافت و انسان را آفرید، پس از آن بیش از 15 شب حکومت نخواهد داشت.(195) منظور از خون حرام؛ انسان بى گناه، منظور از روز حرام؛ ماه ذیحجة الحرام و منظور از شهر حرام؛ مکه معظمه مىباشد.
قتل نفسزکیه خیلى ناجوانمردانه است. امیرمؤمنانعلیه السلام در این رابطه مىفرماید: به خدا سوگند گویى به نوجوانى از قریش مىنگرم که در خون خود دست و پا مىزند. پس از این جنایت کسى در روى زمین عذر آنها را نپذیرد و دیگر براى آنها سیطرهاى نمىماند.
نفسزکیه را به هنگام قرائت پیام حضرت مىکشند. امام باقرعلیه السلام مىفرماید: قائم(196) به یکى از یارانش مىفرماید برو به سوى اهل مکه و بگو من فرستاده فلانى هستم. او به شما مىگوید »ما اهلبیت رحمت و معدن رسالت و خلافتیم، ما ذریه پیامبر و از تبار پیامبرانیم، ما مورد ستم واقع شدیم، ما پایمال و منکوب شدیم، از روزى که پیامبر ما رحلت کرده تا به امروز حق ما گرفته شده، ما از شما یارى مىطلبیم. ما را یارى کنید.« هنگامى که آن جوان این پیام را ابلاغ مىکند؛ به سویش تهاجم مىکنند و او را در میان رکن و مقام سر مىبرند. او نفسزکیه است.(197)
نفسزکیه دقیقاً روز 25 ذیحجه کشته مىشود و 15 روز بعد، روز دهم محرم (عاشورا) قیام جهانى آغاز مىشود.
آخرین نشانه، قتل نفسزکیه است و بعد از آن، حضرت مهدى(198) صاحب سیره شایسته، قیام مىکند.
حضرت مهدى(199) خروج نکند جز هنگامى که نفسزکیه کشته شود. چون او کشته شود، ساکنان زمین و آسمان بر آنها خشمگین شوند.(200)
عبداللَّهبن بشّار سوگنامه مفصلى پیرامون شهداى راه فضیلت، از خاندان عصمت و طهارت سروده، در مورد نفسزکیه مىگوید:
و آخر عند البیت یقتل ضیعة یقوم فیدعو للامام فینحر
یکى دیگر به تباهى در کنار کعبه کشته مىشود، او برمىخیزد و به سوى امام علیه السلام فرا مىخواند و در این راه کشته مىشود.
وفی قتل نفس بعد ذلک زکیة امارات حق عند من یتذکر
در قتل نفسزکیه نشانههاى حقى هست براى کسى که متذکر شود.
-
آخرین سخن
در این نوشتار که به جهت محدود بودن صفحات، به اختصار و در مواردى به اشاره سخن گفتیم؛ به این نتیجه رسیدیم که در میان بیش از 2000 علائم ظهور فقط پنج نشانه هست که به طور حتم و یقین از علائم حتمیه هستند. در مورد حتمى بودن آنها و ویژگیهاى مهم هر یک از آنها احادیثى از پیشوایان معصوم، از منابع مورد اعتماد و استناد نقل کردیم و آنها را از نظر سندى بررسى نمودیم و صحت آنها را در بالاترین سطح به اثبات رساندیم. آنگاه دیگر احادیث را به عنوان شاهد و مؤیّد آوردیم و روشن شد که اینها در آستانه ظهور تحقق پیدا مىکنند و از این جهت مهم هستند که روز ظهور را دقیقاً مشخص مىکنند. مثلاً هنگامى که سفیانى بر سوریه، اردن و فلسطین سیطره یافت، دقیقاً هشت ماه بعد حجت پروردگار ظهور مىکند. ولى دیگر نشانهها (علائم غیرحتمى) چنین کاربردى ندارند. لذا لزوم تفکیک علائم حتمى از غیرحتمى روشن مىشود، به ویژه که برخى از مراجع تقلید فرا گرفتن این نشانهها را شرعاً واجب شمردهاند.
همچنین روشن شد که از این نشانهها، دو نشانه: خروج سفیانى و خروج یمانى همزمان و دقیقاً هشت ماه قبل از ظهور رخ مىدهد.
بانگ آسمانى دقیقاً مقارن با ظهور، شب جمعه، شب بیست و سوم ماه رمضان تحقق مىیابد. و خسف بیدا در حدود یکماه بعد از ظهور انجام مىپذیرد. قتل نفسزکیه دقیقاً سه ماه و دو روز بعد از ظهور (25 ذیحجه) واقع مىشود.
قیام جهانى 15 روز بعد از آن و دقیقاً سه ماه و هفده روز بعد از ظهور، روز شنبه دهم محرم الحرام (روز عاشورا) آغاز مىشود.
در نتیجه قتل نفسزکیه و خسف بیدا، از علامات ظهور به معناى اخص کلمه نمىباشند، بلکه علامت خروج و قیام جهانى آن حضرت مىباشند.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النّصر، و اجعلنا من اعوانه و انصاره، آمین.
175. ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 203.
176. احمدحنبل، المسند، چ دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 10، ح 3571 و 3572، ص 123، ح 4098.
177. طبرانى، المعجم الکبیر، ج 10، ص 137 - 131، ح 10230 - 10208.
178. ابوداود، صحیح سننالمصطفى، ج 2، ص 207.
179. ابو الفرج، مقاتل الطالبیین، ص 204.
180. همان، ص 205.
181. سیوطى، تاریخ الخلفاء، ص 272.
182. حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص 443، ح 522؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 53، ص 82؛ ج 52، ص 273.
183. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368؛ ابن فتال، روضة الواعظین، ج 2، ص 15؛ اربلى، کشف الغمة، ج 3، ص 247؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 220.
184. حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص 443.
185. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368.
186- همان، ص 371؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 279؛ نعمانى الغیبة، ص 435؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 722
187. شیخ صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 652؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 435؛ شیخ حر، همان.
188. فضلبن شاذان، اثباتالرجعة - محظوط -؛ مختصر اثباتالرجعة، تراثنا، ش 15، ص 217، ح 18؛ میرلوحى، کفایة المهتدى، ص 280؛ خاتون آبادى، کشف الحق، ص 182، ح 30.
189. این دو واسطه عبارتند از:
صفوان بن یحیى، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524؛ شیخ طوسى، الرجال، ص 352؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 502، رقم 963.
محمد بن حمران، براى وثاقتش ر.ک: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.
190. شیخ صدوق، کمالالدین، ج 1، ص 331؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 292؛ اربلى، کشف الغمة، ج 3، ص 324
191. عیاشى، التفسیر، ج 1، ص 164، ح 222؛ بحرانى، البرهان، ج 2، ص 26، ح 694؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 223.
192. ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 209.
193. شیخ صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 649؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 374؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 445؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 281.
194. نعمانى، الغیبة، ص 258؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 234.
195. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 131.
196. علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 307.
197. حائرى یزدى، الزام الناصب، ج 2، ص 177.
198. مقدسى، عقد الدرر، ص 116.
199. ابن ابى شیبه، المصنف، ج 8، ص 679، ح 199؛ متقى هندى، البرهان، ص 112.
200. مقدسى، عقد الدرر، ص 119.
منبع : www.tebyan.net
استاد علىاکبر مهدىپور
به سفارش دبیرخانه دائمى اجلاس حضرت مهدى